گفت و گو با ساناز اسدپور بازیگر فیلم کوتاه «یک زن، یک مرد»:
تعداد بازدید : 2
کشتن گوزن نامقدس
نویسنده : علی رفیعی وردنجانی / گروه فرهنگ و هنر
ساناز اسدپور متولد اصفهان و اولین تجربه بازیگریاش در تئاترهای فرشچیان و تالار هنر بوده و بعد از آن در فیلم کوتاهی به نام «یک زن، یک مرد» جلوی دوربین رفته است. اسدپور حقوق خوانده و همواره باور داشته است نحصیل در این رشته راهی نبوده که انتخاب قلبیاش باشد به همین دلیل فعالیت در رشته بازیگری را به صورت آکادمیک با شرکت در کلاسهای بازیگری ادامه داده است. او که درگیر کلیشه اجتماعی قالب کشور، مخالفت پدر با فعالیتهای هنری فرزند، شده بود به بهانه ادامه تحصیل در رشته حقوق به تهران سفر کرد تا به نوعی این دو موضوع را بتواند کارگردانی کند. بازیگری را زیر نظر رضا بهبودی، پیام دهکردی، هوتن شکیبا، نوید محمد زاده و... گذرانده است. او در سال 96 فیلم سینمایی «شاه کش» به کارگردانی وحید امیرخانی بازی کرد. گفت و گو با این بازیگر نسل جوان سینمای ایران خواندنی و تجربه خوبی برای علاقه مندان به این رشته هنری خواهد بود.
از اسدپور درباره بهترین تجربه بازیگریاش پرسیدیم. من نقشم را در فیلم کوتاه «یک زن و یک زن» را خیلی دوست داشتم و 6 ماه برای رسیدن به آن کاراکتر تلاش کردم. هدفم در بازیگری هم همواره همین بوده است، البته شاید این حرفم کلیشهای باشد اما لذتی است که شخص از ساختن و خراب کردن، ایده پردازی و... مجموعهای را تشکیل میدهد که به یک باره حال شخص خوب میشود و بازیگر وقتی مشغول تمرین است یک چیز دیگری از وجود شخص بیرون زده یا وجود داشته و به واسطه این حرفه کشف شده است. هدفم در واقع بیشتر لذت بردن است البته قطعاً دیده شدن و مطرح بودن هم جز اون هدفهایی است که هر بازیگری در زندگیاش دارد.
درباره تفاوت شخصیت و کاراکتر در فیلمنامه برای بازیگر با اسدپور گفت و گویی داشتیم. در تیپ یا همان کاراکتر معمولاً یک مسیر گرفته میشود در بازی، بدن، بازی با صورت، بیان و... اما در بازیگری شخصیت، بازیگر مجبور است ویژگیهایی را برای آن نقش پیدا کند که توی بازیگری تیپ نیست آن ویژگیها از راههای مختلفی تولید میشود مثلاً من برای مونولوگم در کافهای مینشینم و آدمها را نگاه میکنم و اون سوژهای که مد نظرم هست رو پیدا میکنم، توی مترو، سرکار و... با نگاه کردن به آدمها توجه به ژست بدنیشان میتوان آن ویژگی خاص را برای شخصیت کشف کرد. مهمتر از همه چیز سطح مطالعه یک بازیگر است که میتواند او را در کشف و شهود ویژگیهای روانشناسانه آدمها یاری کند.
معیارهای زیبایی شناسی از نظر بصری به کارگردانان این ابزار را میدهد که برای فیلمنامهشان چهرهای انتخاب کنند که از نظر جذابیت بصری در دسته بندی قابل پذیرشی قرار گیرد در این مورد با اسدپور گفت و گو کردیم. در سینمای ایران زیبایی چهره نسبت به سینمای غرب و هالیوود از اهمیت بیشتری برخوردا است، این موضوع به صورت شخصی اگر قرار باشد من کارگردان باشد معیارهای زیبایی شناسانه من چیز دیگری است و زیبایی چهره در مدیوم سینما برایم مهم نیست اما از لحاظ فضای کاری در کشورمان به آن اهمیت داده میشود البته باز هم میتوان تفاوت قائل شد که ما می خواهیموارد سینمای تجاری شویم که ظاهر از روایت فرمیک مهمتر است یا میخواهیم مقوله هنر برای هنر را پیش بگیریم.
به عنوان پایان بندی از اسدپور خواستیم حرفی به یادگار برای همنسلان و علاقه مندان به این حرفه بزند. امیدوارم همه کسانی که برای این حرفه خاک صحنه را میخورند روزی نتیجه زحماتشان را ببینند؛ عمیقاً دوست دارم که صنفی تشکیل شود و قانونمندی شکل بگیرد که بچههایی که لیاقتش را دارند دیده شوند. مهمتر از همه چیز درآمد و شغل برای علاقهمندان به این حرفه است که درواقع مانند بنزین باری ماشین عمل میکند. اقتصاد برای هنرمند مهمتر از کشف او از طرف نهادها است. هنر از اقشاری است که مورد بی قانونی، بی امتیازی و بی حقوقی قرار گرفته است؛ بیمه نامشخص، درآمد نامشخص و... . غم نان مانند فیلم لانتیموس «کشتن گوزن مقدس» همواره گریبان گیر هنرمندان است.